آمار و ارقام همیشه نمی‌تواند بیان‌کننده همه واقعیت باشد. همیشه نباید عدد و رقم را بی‌طرف فرض کرد و انتظار داشت واقعیت‌های خشک و عبوس ریاضی از پس توضیح و تفسیر همه حقایق پیچیده مثلا آمار کتابخوانی برآید.

سالن‌های خلوت بخش کتاب کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب تهران

یاور یگانه  - همشهری آنلاین: اگر بنا را بر این بگذاریم که برای بیان هر حقیقتی صرفا باید به عددها مراجعه کنیم، از توجه به ابعاد مختلف پدیده‌ها درمی‌مانیم و نمی‌توانیم برای بسیاری از اتفاقات توضیح مجاب‌کننده‌ای بیابیم. آمار و ارقامی هم که درباره نمایشگاه کتاب منتشر می‌شود، مستثنی نیست.

تا زمان نوشتن این گزارش میزان مجموع فروش نمایشگاه کتاب در دو بخش مجازی و فیزیکی بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان اعلام شده است. در وضع و حالی‌که گرانی انواع و اقسام اطعمه و اشربه نگرانی اصلی جامعه است، این رقم می‌تواند دلیلی بر آرام بودن اوضاع و بی‌پایه و اساس بودن نگرانی‌ها قلمداد شود؛ اما واقعیت این است که قدرت خرید کتابخوان‌ها کاسته شده و کتاب کم‌کم دارد به کالایی لوکس تبدیل می‌شود که بدون آن هم می‌توان زندگی کرد. پس این عدد را چطور باید تحلیل کرد؟

چرا میزان فروش نمایشگاه کتاب دلیل رونق کتاب‌خوانی نیست؟

کتاب‌های خاص؛ خریداران خاص

فقط مردم عادی نیستند که از نمایشگاه کتاب می‌خرند. دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها، پژوهشکده‌ها، اندیشکده‌ها و انواع مؤسسات تحقیقاتی و پژوهشی با پسوند مکان‌سازِ «کده» مشتری نمایشگاه هستند. این نهادها و مؤسسات و سازمان‌ها سالانه بودجه‌ای را به خرید آثار مورد نیازشان اختصاص می‌دهند و نمایشگاه کتاب بهترین فرصت برای هزینه‌ این بودجه است.

 طبیعتا کتاب‌ها و متون مورد نیاز این مؤسسات و نهادها مطابق با نیازها و خواست‌ها و تمایلات متخصصان و مراجعه‌کنندگان آنهاست که با نیازها و علاقه‌مندی‌های مخاطب عادی تفاوت دارد. بنابراین، نباید فراموش کرد که تمام فروش نمایشگاه متعلق به خریداران عادی نیست و دیگر اینکه بودجه‌ای که دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی صرف خرید از نمایشگاه می‌کنند، به خرید از ناشرانی خاص محدود می‌شود.

اگر به نمایشگاه کتاب سری زده باشید، متوجه تفاوت این ناشران با ناشران عمومی می‌شوید. آنها مخاطب عام ندارند و معمولا غرفه های‌شان خلوت‌تر از غرفه‌های دیگر است. آثارشان بر موضوعات خاصی متمرکز است که معمولا مورد علاقه مخاطب عام نیست. حتی برخی از این ناشران را فقط می‌توان در نمایشگاه کتاب دید، چراکه در بقیه ایام سال آثارشان به ویترین کتابفروشی‌ها راهی ندارد. با وجود این، این ناشران، به واسطه همان نهادها و مؤسسات پژوهشی، سهم مهمی از خرید نمایشگاه را به‌خود اختصاص می‌دهند.

فروش موفقیت و خوشبختی

تعداد زیادی از ناشران حاضر در نمایشگاه فروشنده کتاب‌های مثبت‌اندیشی و موفقیت و عشق‌ورزی هستند. تقریبا در هر راهروی نمایشگاه چندتایی از این ناشران هستند که کتاب‌هایی یکسان یا مشابه می‌فروشند. از میان این ناشران، آنهایی موفق هستند که جز فروش کتاب در کار برگزاری کلاس و کارگاه هم دست دارند.

آدم‌ها جلوی غرفه این ناشران صف می‌کشند تا کتاب‌هایی درباره قورت دادن قورباغه، جابه‌جایی پنیر، مرتب کردن تختخواب، سمی بودن والدین، مواهب پول‌دار بودن پدر، سوپ جوجه برای روح و مردان مریخی و زنان ونوسی بخرند و اگر بخت یارشان باشد، از نزدیک با مرشد و فرزانه‌ای که نویسنده یا مترجم یکی از همین کتاب‌هاست، درباره ورشکستگی مالی‌ یا شکست عاطفی یا نارضایتی‌شان از رفتارهای مادرشوهر و برادرزن و باجناق و جاری مشورت کنند.

چرا میزان فروش نمایشگاه کتاب دلیل رونق کتاب‌خوانی نیست؟

 ادعای این ناشران و نویسندگان و مترجمان‌شان این است که آنها به کشف راه‌های زندگی موفق، رضایت از خود و صلح با دیگران نایل شده‌اند و این رازها را به شما می‌فروشند تا شما هم خوشبخت شوید. کتاب‌های این ناشران را از جلدشان می‌توانید سریع بشناسید. عموما جلدهایی به رنگ قرمز با گرافیکی زشت و عکسی تمام‌قد یا تمام‌رخ از نویسنده که با لبخند پَت‌وپهنی به قاعده کل صورت بیشتر یادآور فروشنده‌ای است که می‌خواهد جنس بنجل‌اش را به مشتری بفروشد.

 نیاز جامعه ایرانی به این‌همه کتاب زرد قابل مطالعه است؟ آدم‌ها از زندگی و روابطشان چه می‌خواهند که به‌دنبال دستورالعمل‌های حاضروآماده برای موفقیت و خوشبختی هستند؟ این نگاه قالبی به زندگی چه تبعاتی دارد؟ میان رشد انتشار این کتاب‌ها و فردمحوری و منفعت‌طلبی جامعه ایرانی چه رابطه‌ای می‌توان یافت؟ خلاصه باید گفت تعداد این ناشران و خوانندگانشان زیاد است و بخشی از فروش نمایشگاه به این نوع کتاب‌ها اختصاص دارد.

کتاب‌سازان بی‌واهمه

ناشرانی که در گوشه و کنار خیابان‌های شهر کتاب هایشان را با تخفیف ۵۰ درصد می‌فروشند، در نمایشگاه هم حضور دارند. برادران کارامازوف، جنگ و صلح، سه تفنگدار، خوشه‌های خشم، مرشد و مارگریتا، آرزوهای بزرگ، غرور و تعصب، آنا کارنینا، بینوایان، ناطور دشت، آلیس در سرزمین عجایب، هاکلبری فین و کلی شاهکار ادبی دیگر به ترجمه ناشناس‌ترین مترجمان در غرفه این ناشران یافت می‌شود.

جذابیت اصلی کتاب‌های این ناشران نه موضوع است، نه نویسنده، نه مترجم و نه حتی گرافیک جلد یا صفحه‌آرایی متن؛ قیمت نسبتا ارزان عامل اصلی جذب مشتری است. این ناشران عموما زحمتی برای ترجمه و ویراستاری کتابی که چاپ می‌کنند نمی‌کشند و با رونویسی از ترجمه مترجمی مشهور و تغییر چند کلمه در هر صفحه می‌توانند کتاب های‌شان را با قیمت پایین بفروشند.

چرا میزان فروش نمایشگاه کتاب دلیل رونق کتاب‌خوانی نیست؟

عجیب است مخاطبی که دنبال خواندن شاهکارهای ادبی است، از این ناشران کتاب می‌خرد. شاید اگر این ناشران در رسانه‌ها معرفی شوند و کیفیت پایین آثارشان گوشزد شود، دیگر کمتر کسی به خرید از آنها تمایل نشان دهد. البته وزارت ارشاد هم باید ترتیبی بدهد تا ناشران نتوانند از روی دست هم کپی کنند و مدام به تعداد ناشران کتاب‌ساز افزوده شود. کتاب‌سازان سال‌هاست مانع جدی‌ای برای فعالیت ندارند و بعید است به این زودی‌ها کار و کسب‌شان وربیفتد.

عددهای یک‌بعدی

عدد و رقم همه واقعیت را نشان نمی‌دهد. بسیاری از خریداران کتاب، کتاب خوب نمی‌خرند؛ حوصله خواندن کتاب‌های سنگین و جدی ندارند؛ به نام مترجم اهمیتی نمی‌دهند؛ کتاب می‌خرند برای خرج کردن بودجه، کتاب می‌خرند برای موفقیت و خوشبختی فوری، کتاب می‌خرند برای قفسه‌های خالی و کتاب می‌خرند برای آمار و ارقام. میزان فروش نمایشگاه همه واقعیت نیست. برخی واقعیت‌ها در عدد نمی‌گنجد.

کد خبر 677823

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha